سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همگان را به شتاب خواهانند و همگان مهلت جویانند ، و همه را وقتى معین نهاده‏اند و آنان درنگ مى‏کنند و از کار باز ایستاده‏اند . [نهج البلاغه]
maa hastiiim

یک جرعه ز جام مرگ چشیدیم

آن لحظه چون خروشان موج کف آلود بر دریا

گذشت

اکنون لحظه ای تازه بود

چون برآمدن آفتاب در این آبی بی انتها

رد گامهایت را ساحل

به دریا سپرد

نقش انگشتانت را که بر بخار شیشه دل

نقش قلب میکاشت

جاده جا گذاشته به دنیا سپرد

 اکنون ..تنهایی میکشد مرا

تا ناله برگ زردی که در عبور

عابران پیاده زندگی را فریاد میزند

همه نقشها بر گذر است

اما ..آن نقش که نقاش عشق

میکشد در دل را

مرگی نیست

لحظه ای نیست که بگذرد

یا مکانی که بماند در فراسوی دیده پنهان

عشق....همچنان باقیست

اندوهش از شادی فزونتر

و هجرانش از وصال عظیمتر

فراتر از زمان جا دارد

و مکان با آن هویت میابد

گفتم نیایشی در دل شب باید

آنگاه که قطره ای  ازسکوت اشک

دل را معنا میدهد

در خاطرت وضوء گرفتم

و بر گرمای تب آلود جای لبانت

رو به خلوت پاییزی این شب

گریستم و خواندم

خواندم و گریستم

الهی....مباد آن دم که عشق از ما بگیری

تو خود عشقی

مباد یک دم ز ما معنا بگیری

تو پر کن خالی این دل را به یادت

نوازش ده ز بوسه لب را ز نامت

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط hfff 101/3/21:: 11:28 عصر     |     () نظر