[ و چون دهقانان انبار هنگام رفتن امام به شام او را دیدند ، براى وى پیاده شدند و پیشاپیش دویدند . فرمود : ] این چه کار بود که کردید ؟ [ گفتند : عادتى است که داریم و بدان امیران خود را بزرگ مى‏شماریم . فرمود : ] به خدا که امیران شما از این کار سودى نبردند ، و شما در دنیایتان خود را بدان به رنج مى‏افکنید و در آخرتتان بدبخت مى‏گردید . و چه زیانبار است رنجى که کیفر در پى آن است ، و چه سودمند است آسایشى که با آن از آتش امان است . [نهج البلاغه]
maa hastiiim

هر گوشه از این شهر بزرگ را که قدم بگذاری

‌‌

قسمتی از دلتنگیِ مرا خواهی دید…

گاهی کنجِ دنجِ یک کافه

گاهی در ایستگاهِ خالی از مسافرِ اتوبوس

یا پیاده روهای تجریش تا ولیعصر

نه عکسی

نه آهنگی

نه هدیه ای

من “دلتنگی” ام را برایت گذاشته ام

هوایش را داشته باش...

وبلاگ غمگین


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط hfff 97/12/8:: 9:38 عصر     |     () نظر